میخواستم عکسای یه جای (مثلا) تاریخی اینجا رو بذارم که دیدم تو همه عکسا یا خودمم وسط عکسم و چیزی معلوم نیست یا بالاخره دست و پام از یه جایی اومده تو عکس. اینه که چون معروف شم پول ندارم عینک دودی بخرم دیگه از گذاشتن عکسای خودم صرف نظر کردم. حالا دفه دیگه....
اینا عکسای تو راه هست که از یه برکه (یا دریاچه) گرفتم. من اینجا هم حس انسان دوستیم ... نه یعنی حیوان دوستیم گل کرد و مقداری از پاپ کرن های خودم رو به این مرغابی های خوشکل دادم!
اینم عکس مرغابی های وحشی.

این یکی جون میده واسه کباب کردن!


خوب بر میگردیم به همان حس حیوان دوستی!... اینم مدرک که این مرغابی ها چقدر پاپ کرن های منو دوست داشتن و ۴ لپی میخوردن.

بابا واقعا که مرغابیش خیلی وحشی بود! تا آخرین دانه پاپ کرن را از چنگم در آوردند.

اینم از یه زاویه دیگه....

بازم عکس داشتم ولی باز ترسیدم زیادی گنده شه دیگه هیچ کدومش لود نشه.
کیفیت عکس ها هم اگه بد شده واسه اینه که تا حد ممکن کوچیکشون کردم.
سلام
چه جالب
حق با شماس ... الان متوجه شدم که من هی سوال کرده بودم
با دیدن این عکسا هوس شمال کردم ...
سربلند بمونی و ایرونی
درود نازنین
کارات هم قشنگه . خودت چی؟ قشنگی؟
فعال حاضر جواب و لایق به نظر میرسی دو ست دارم از تو بیشتر بدونم دوست من !
.
درود نازنین
کارات هم قشنگه . خودت چی؟ قشنگی؟
فعال حاضر جواب و لایق به نظر میرسی دو ست دارم از تو بیشتر بدونم دوست من !
چه عکاس ماهی...فیش نه ها ... مون !
همه کارهایت را دوست دارم