چه هوایییییی...................

چه هوایی..............کیف کردم امروز ........نمی دونم چرا اینجا هیچکی از هوای بارونی یا برفی خوشش نمیاد. چقدر این کانادایی ها بی ذوقن هوا به این خوبی آدم کیف میکنه...من نمیدونم چرا اینا خوششون میاد از صب تا شب آفتاب بخوره فرق کله شون. باید یه یک سالی همشونو تبعید کنن دبی تا قدر بدونن. حالا بازم به آفتاب دبی. اینجا که آفتابش (بلا نسبت) مث میخ طویله میمونه.

دیگه ما هر چی به اینا گفتیم بابا اینقدر سگ نچرونید تو حیاط خونتون .....حالا اگرم میچرونید لااقل شام بدین به این بدبختا که از زور گشنگی نرن بچه همسایه رو بخورن ........گوش ندادن که...... تا دیروز که بالاخره ۴ تا سگ با هم دست به یکی میکنن و میرن بچه همسایه رو یک لقمه چپ میکنن........حالا بعضیا هم تو این گیرو داد  گیر دادن به حقوق حیوانات و از این بیکار بازی ها......البته خوب تقصیر سگا هم که نبوده . خوب گشنشون بوده .......ولی اصن جه کاریه.  مگه مجبورید سگ نگهدارید وقتی نمیتونید . اونم از نژاد خر!  که هنوز فرق بین استخون و  آدم و نمیدونه...........
اینم از این.........
امروز تو کالج کافی و کیک مجانی میدادن منم تا جا داشتم خوردم الان  نفسم بالا نمیاد........ من که کافی دوست نداشتم نمیدونم چرا انقدر خوردم! (فکر کنم چون مفتکی بود!)
خلاصه از من به شما نصیحت مخصوصا شما که تو ایرانید این ماه رمضونی هر چی دیدید مجانیه هی ۱۶ دفه قیافه عوض نکنید برید ۵ تا کاسه دیگه هم بگیرید . به  گنجایش خود هم توجه داشته باشید وگرنه به درد من دچار میشید...............
دیگه برای امروز چیزی ندارم بجز اینکه یه مرتیکه ای تو امریکا ۴۸ زن رو کشته.........بعدشم بشکن زده.....تازه گفته اگه جا داشت بازم میکشتم! پنا ه بر خدا!..............

hollowin ( درست نوشتم؟)

خوب بالاخره بعد از کلی کبری صغرا شدن اینترنت ما هم وصل شد و خیال ما هم راحت....
این یه ماهی که نبودم بلاگم مث خانه ارواح شده. نه نظری نه حالی احوالی....
خودمم هم مث ارواح شدم( با توجه به فرا رسیدن هالو وین!!) از وقتی اومدم اینجا . از همه جا بی خبر شدم. این تلویزیون cbc هم که عین اصغر اقا بقال فقط خبرای محلی رو میده . ..... دیروز تو کوچه  بغلی دعوا شد...... پیاز گرون شده.....دیروز کبری - صغرا رو سو کرده چون دوست پسر کبری با دوست پسر صغرا دعواش شده..........از این خبرای الکی...
ما هم که دلمون خوش بود ماهوره ایران میخریم که اونم با این قیمت +  Tax بهتر دیدیم خودمون بریم یه تلویزیون بزنیم!
خلاصه خوشحال میشیم خبرا رو از زبون شما بشنویم.
دیگه اب و هوا هم داره سرد میشه که البته خوبه و ما هم بعد از ۵ سال داریم یه پاییز حسابی رو میبینیم.
دیگه همین .... کم کم باید به این کیبرد هم عادت کنم . ۶ ساعت طول میکشه تا دو تا کلمه تایپ کنم . شعورشون نرسیده روش به فارسی هم بنویسن!

refresh............

سلام :
خوب فکرکنم خیلی وقت آپ دیت نکردم.....
چقدر گرد و خاک اینجا نشسته........ااوه اوه.......
این قسمت نظرات هم که غیب شده. یه بی خبر از همه جا هم تو پست قبلی نوشته ( ممنون از نظزاتتون!) معلوم نیست کدوم نظرات!........
خوب اما نازنین چه میکند در دیار غریت........همان کاری که قبلا میکرد ....تازه یه کم جا افتادم و فهمیدم کجا به کجاست.....واسه همینم  تازه دست و پامو جمع کردم و اومدم که مطلب بنویسم. هر چند که اینجا کیبردش فارسی نداره و یک ساعت باید بگردم دنبال حروف ولی بالاخره باید یه اظهار وجودی میکردم که بفهمید من هنوز زندم......
آره دیگه من زندم و فعلا میگردیم واسه خودمون تا دانشگاها باز شن.....
فعلا دارم با هوای اینجا حال میکنم ... بعد از کلی گرما خوردن این بارونا چقدر حال میده......
انشاالله که دفه بعد که برگردم این قسمت نظراتم باز شده باشه.
وگرنه......................