روزهای نازنین

عناوین یادداشت‌ها

  • چه هوایییییی................... جمعه 16 آبان‌ماه سال 1382 03:00
    چه هوایی ..............کیف کردم امروز ........نمی دونم چرا اینجا هیچکی از هوای بارونی یا برفی خوشش نمیاد. چقدر این کانادایی ها بی ذوقن هوا به این خوبی آدم کیف میکنه...من نمیدونم چرا اینا خوششون میاد از صب تا شب آفتاب بخوره فرق کله شون. باید یه یک سالی همشونو تبعید کنن دبی تا قدر بدونن. حالا بازم به آفتاب دبی. اینجا که...
  • hollowin ( درست نوشتم؟) چهارشنبه 30 مهر‌ماه سال 1382 03:03
    خوب بالاخره بعد از کلی کبری صغرا شدن اینترنت ما هم وصل شد و خیال ما هم راحت.... این یه ماهی که نبودم بلاگم مث خانه ارواح شده. نه نظری نه حالی احوالی.... خودمم هم مث ارواح شدم( با توجه به فرا رسیدن هالو وین!!) از وقتی اومدم اینجا . از همه جا بی خبر شدم. این تلویزیون cbc هم که عین اصغر اقا بقال فقط خبرای محلی رو میده ....
  • refresh............ سه‌شنبه 14 مرداد‌ماه سال 1382 20:07
    سلام : خوب فکرکنم خیلی وقت آپ دیت نکردم..... چقدر گرد و خاک اینجا نشسته........ااوه اوه ....... این قسمت نظرات هم که غیب شده. یه بی خبر از همه جا هم تو پست قبلی نوشته ( ممنون از نظزاتتون!) معلوم نیست کدوم نظرات! ........ خوب اما نازنین چه میکند در دیار غریت. .......همان کاری که قبلا میکرد ....تازه یه کم جا افتادم و...
  • رسیدم..... پنج‌شنبه 26 تیر‌ماه سال 1382 18:47
    سلام: من اومدم ........مرسی از همه نظراتتون ...........
  • اقدامات ضد تروریستی! سه‌شنبه 17 تیر‌ماه سال 1382 19:04
    ساعت ۴ بعد از ظهر پرواز داشتیم . از ساعت ۱ بعد از ظهر رفتیم فرودگاه تا بارا رو تحویل بدیم و از هفت خان بگذریم.با این حال موقع سوار شدن کلی دیرمون شده بود و برای رسیدن به گیشه اصلی ؛ که مرحله آخر چک کردن پاسپورت و بلیط و کارت پرواز و کریدیت کارت و کارتای بازرگانی و کارتای تولد و عروسی و نامزدی و خلاصه چک کردن سابقه ی...
  • گزارش سفر به ایران.......... چهارشنبه 11 تیر‌ماه سال 1382 12:29
    سلام : خوب حالا یه فرصت پیدا کردم که یه خورده مطلب بنویسم ولی حیف که فرصت کوتاست چون باز دارم میرم . این دفه دیگه یه سفر دور دارم میرم . دیگه هم معلوم نیست کی این ورا پیدام شه. یعنی تا جا بیوفتم طول میکشه ولی خوب امیدواریم که زیاد طول نکشه. تو این دو سه هفته ای که نبودم کلی چیز هست که میخوام بگم. باید تلافی کنم! اولا...
  • من برگشتم.......... پنج‌شنبه 5 تیر‌ماه سال 1382 17:30
  • صدای نکره...... سه‌شنبه 20 خرداد‌ماه سال 1382 16:13
    درود:.......... اگه دوباره عربدوستان و عرب ستایان اعتراض نمیکنند امروز میخوام یکی دیگه از انتقاداتم رو در وصف این عرب جماعت بیان کنم. می خوام راجب چیزی بنویسم که میدونم خیلی از شما که تو ایران یا حتی جایی به جز یه کشور عربی هستید درکش نمیکنید. همونطور که من وقتی تو ایران بودم متوجهش نبودم اما به محضی که پامو اینجا...
  • تقلب!!!...... شنبه 17 خرداد‌ماه سال 1382 16:40
    درود: این معلم ادبیات ما اگه این صفحه وبلاگ منو ببینه خیلی حرس میخوره. تازه احتمالا اگه بفهمه یکی دیگه هم دارم دیگه به عرضه خودش شک میکنه و میره استفا میده! آخه این اون موقع ها خودشو می کشت تا ما دو کلمه از مغزمون تراوش کنه و رو کاغذ بیاریم ولی حالا از وقتی این وبلاگ و این حرفا اومده همش دارم انشا مینویسم! ما اون موقع...
  • [ بدون عنوان ] سه‌شنبه 13 خرداد‌ماه سال 1382 02:25
    درود!......... خوب بعد از کلی وقت یه خورده حسش اومد که اینجا رو آپ دیت کنم. راجب مطلب قبلی هم که بعضی ها اعتراض کردید .... به هر حال من که شخصا خیلی با این شعره حال کردم تازه کلی هم دلم خنک شد! حالا دیگه نمیدونم بعضی از شما چه دیدی نسبت به این عربا دارید که یا دلتون واسشون سوخته و یا به هر دلیلی این نوشته های منو باور...
  • [ بدون عنوان ] جمعه 9 خرداد‌ماه سال 1382 17:49
    خوب این مطلب در جواب مطلب طنزی مینویسم که چند وقت پیش تو وبلوگ سفر به اعماق اینترنت خوندم البته این جوابش؛ بر خلاف خود مطلب؛ اصلانم طنز نیست خیلی هم جدیه! تازه کلی هم کم گفتم. اول مطلب اصلی که طبق گفته نویسندش نامه پک پسر عاشق عرب به دختر ایرانی ((طنز))((کپی برداری با ذکر منبع کجاز میباشد)). یا ایــــها المــعشوق ,...
  • [ بدون عنوان ] سه‌شنبه 6 خرداد‌ماه سال 1382 21:11
    سه کشک
  • اینم از امروز..... یکشنبه 4 خرداد‌ماه سال 1382 21:02
    میگم من این وبلوگو زدم اسمشو هم گذاشتم روزهای نازنین که مثلا اتفاقات روزانمو توش بنویسم ولی الان احساس میکنم درباره تنها چیزی که ننوشتم همینه! فکرکنم جو گیر شدم و موضوع اصلی رو فراموش کردم. شایدم به خاطر اینکه خوب اینروزا اتفاق کم میوفته که اون دیگه دست من نیست. حالا به هر حال فعلا که من کامپیوترم با خودش درگیری پیدا...
  • [ بدون عنوان ] یکشنبه 4 خرداد‌ماه سال 1382 00:17
    سلام: اینم یه اثر نقاشی از نازنین..... البته کیفیت زیاد جالبی نداره...
  • تلافی... چهارشنبه 31 اردیبهشت‌ماه سال 1382 12:54
    این مطلب مال دیروزه که دچار اختلال شد و من در کمال بیکاری دوباره نوشتمش..... لیدیز اند جنتل منز سلام: امیدوارم که حالتون خوب باشه و خوبو خوشو سلامت و سرحال باشید و دماغتونم چاق باشه روسریتونم گل گلی. اول از همه باید خدمت دوست عزیز صدر عرض کنم که من مخالفتی با زود اپدیت کردن ندارم ولی از اونجایی که قبلا گفتم من نظر رو...
  • [ بدون عنوان ] سه‌شنبه 30 اردیبهشت‌ماه سال 1382 21:23
    کمک......... یکی منو کمک کنه این نوشته های پایینی درست بشن... من کلی نوشتم.. نه ه ه ه ه ...........
  • میخوام عزوسی کنم. با کی؟!!!... بخوانید.... دوشنبه 29 اردیبهشت‌ماه سال 1382 13:28
    با سلام مجدد خدمت دوستان عزیز که مارو شرمنده میکنن .لطفا بازم شرمنده کنید. و تا میتونید نظر بدید چون نازنین نظر خیلی دوست داره.(از پیتزا هم بیشتر.) من تازگی ها به این نتیجه رسیدم که یه ضرب المثل هست که میگه: همه رو برق میگیره.نازنینو شُرت ننه ادیسون! البته ببخشید که ضرب المثلش یه خورده با شئونات اسلامی مغایرت داشت ولی...
  • [ بدون عنوان ] یکشنبه 28 اردیبهشت‌ماه سال 1382 12:49
    بدبختای بیچاره فکر کردن با این کارا میتونن جلو مردم رو بگیرن . فکر کردن همه مردم ایران هم مث دور و وری های خودشون میمونن که هر چی گفتن و هر کاری کردن تقلید کنن . بیچاره ها به بمبست رسیدید.دیگه چه کارمیخواید بکنید؟ هرروز تکنولوژی جدید. فکر کردن زمان جاهلیت عربه که با چوبو چماق بریزن تو خونه مردم و هر کار دلشون میخواد...
  • عقاید سوپر کومونیستی!!!..... شنبه 27 اردیبهشت‌ماه سال 1382 11:30
    اخ اخ اخ... دیدی نازنین اخر نحسی سیزده گرفتت.اخه دختر یه روز دیگه صبر میکردی بعد کار جدیدو شروع میکردی. یا لااقل تنبلی نمیکردی همون روز دوازدهم میرفتی سر کار . وای وای... روز سه شنبه و سیزدهم ! دو تا عدد نحس. اخه این چه تاریخی بود تو شروع به کار کردی دختر!!. حالا بشین تا ۲ هفته دیگه حقوقتو بدن! اصلا همش تقصیر این...
  • [ بدون عنوان ] سه‌شنبه 23 اردیبهشت‌ماه سال 1382 19:39
    دوباره سلام بعد از یک غیبت طولانی به خاطر تغیرات بلاگ اسکای.... خوب!!!...خوب شد این بلاگ اسکای دوباره اومد. کلی حساب باز کرده بودیم رو این وبلاگ. امروز دیگه به خرخرم رسید از دست بعضی از این آدمهای زبون نفهم . کلی دلم پر از دست یک سری از این مردا . شانس بیاره تا آخر روز هیچ بدبختی به من گیر نده که با کفش پاشنه ۷۰ سانتی...